برج آزادی، تجلی شکوه فرهنگ ایرانی - روشان روز | مرکز اطلاعات سنگ ایران
ALT تصویر

برج آزادی، تجلی شکوه فرهنگ ایرانی

برج آزادی

برج آزادی، تجلی شکوه فرهنگ ایرانی

برگرفته از مقاله آقای کاوه فاضل بسطامی ، نشریه دانش سنگ، شماره 5

 

“هندسه، شالوده و مبنای ادراک معماری است. من از طریق هندسه به اثر خود دست می یابم. در شناخت جهان معماری، زبان هندسه مانند زبان سازه اهمیت دارد. هر دوی آنها در کنار خواص مصالح و عالم طبیعت، برای من سرچشمه های زاینده و مهم الهام هستند.”

سانتیاگو کالاتراوا معمار معاصر اسپانیایی

 

معماری تبلور فرهنگ هر کشور است. بخش مهمی از معماری از روحِ طراح و معمار سرچشمه می گیرد و راز بزرگ معماری ایرانی در همین است. شاید معماری مدرن ایران متاثر از معماری غربی است چون پیشرفت فرهنگی و تکنیکی غرب قوی است و شاید این باعث شده است که ارزش های سنتی در کارهای جدید ادغام نشوند و ما از دیدن زیبایی های فرهنگ خودمان محروم بمانیم.

 

امانت از کودکی شیفته هنر و فرهنگ ایرانی بود و مصمم شد که طرحی را ارائه کند تا این شیفتگی در آن تجلی داشته باشد. امانت بعدها گفت «فکر می کنم چون جوهره فرهنگ ایرانی از زمان هخامنشیان و ساسانیان تا افسونگری زیباترین مساجد ساخته شده، در دل این بنا هست، تمام ایرانی ها را جذب می کند و با آن رفاقت می کنند و این بنا را از خودشان می دانند. برای همین سمبل ایران شده است.»

محمدرضا پهلوی در تصوراتش، خود را جانشین کوروش کبیر می دید و سعی داشت تمدن ایران باستان را در قالب مدرنیزه کردن آن، به جهانیان عرضه کند. برای همین برنامه ریزی جشن های 2500 ساله تاریخ شاهنشاهی ایران برای به نمایش درآوردن این رویاها پی ریزی شد. پهلوی دوم در تمامی سخنرانی هایش از دروازهایی می گفت که به سوی تمدن بزرگ راه پیدا می کند، پس ساخت دروازهایی با این مشخصات در دستور کار قرار گرفت تا سران کشورهای مختلف دنیا، بلافاصله پس از ورود به ایران با گذر از آن، وارد ایرانی مترقی و مدرن شوند.

 

 

در ابتدا طرحی به شکل تاق نصرت و با الهام از “تاق پیروزی” پاریس ارائه شد که با بزرگتر شدن ابعاد جشن های 2500 ساله، به این نتیجه رسیدند که به اندازه ی کافی عظمت ندارد و نشان دهنده ی فرهنگ ایرانی نیست. بنابراین در سال 1345 طرح این بنا با تاکید بر این که به دلیل مجاورت با فرودگاه مهرآباد، ارتفاعش بیش از 45 متر نباشد، به مسابقه عمومی گذاشته شد و برای احداث بنا زمینی که مدخل ورودی شهر تهران و به سه راه فرودگاه یا سه راه مهرآباد معروف بود، در نظر گرفته شد. 21 معمار در این مسابقه شرکت کردند و سه طرح نهایی انتخاب شدند و از میان آنها طرح “حسین امانت”، انتخاب نهایی شد.

 

برج آزادی و سنگ

در تمام تاریخ معماری این سرزمین، سنگ یکی از مهمترین مصالح ساختمانی بوده است. در معماری معاصر نیز آثار قابل توجهی با استفاده از سنگ خلق شده است که هر کدام همچون اثری هنری، ماندگار خواهند بود. اما شاید هیچکدام نتوانند به اندازه ی برج آزادی، توانمندی های صنعتگر ایرانی را نشان دهند. گفته می شود در ساخت میدان آزادی چهل و شش هزار قطعه سنگ بریده و پرداخت شده به کار رفته است. این حجم کار با توجه به نوع برش و پیجیده بودن هر قطعه و ابعاد مختلف آنها، باعث شاخص شدن این برج در صنعت سنگ کشور شده است.

این که در دهه ی 60 میلادی یک برنامه ی کامپیوتری ابعاد و مکان دقیق هر سنگ نما را تعیین کند، کار خارق العاده ای بود. 25 هزار قطعه سنگ در 15 هزار اندازه ی مختلف، از 40 سانتیمتر تا 6 متر در نما به کار رفته است. برخی از آنها خمیده اند و بعضی نیستند. ایرج حقیقی که سرپرست پروژه بود، به یاد می آورد که مختصات دقیق X، Y و Z و جانمایی هر سنگ را میدانسته است. کنار هم چیدن این سنگ ها، خود معمایی بوده است، مشابه جورچینی سه بعدی. ابتکار دیگری که در ساختمان به کار گرفته شد، این بود که پوشش سنگی روکار به عنوان قالب بتن ریزی، که در داخل بنا نمایان بود، عمل می کرد. ضخامت سنگ ها از ۷ تا 27 سانتیمتر متغیر بود.

 

غفار داورپناه در خاطرات خود می گوید: «در شروع کار لازم بود که نمونه ی سنگ ببریم. بهترین سنگی که در نظر داشتیم، سنگ معدن خرم آباد بود. با این حال چندین نمونه برای مهندس امانت بردیم و قرار شد او سنگ ها را از لحاظ مقاومت در برابر آب و هوا و غیره آزمایش کند. البته ما ترجیح میدادیم از همان سنگ خرم آباد استفاده کنیم. متأسفانه شخصی که معدن را داشت، در مورد ارسال نمونه، چندین بار بدقولی کرد. در این فاصله، مهندس امانت جواب آزمایش های سنگ ها را گرفت و گفت سنگ معدن خرم آباد آبکشی اش زیاد است و در برابر شرایط جوي مقاوم نیست. در نهایت از میان نمونه هایی که برده بودیم، سنگ جوشقان انتخاب شد. سنگ “جوشقان قالی” از معدنی در کنار جادهی تهران – اصفهان (بعد از دلیجان) می آمد. این معدن برای ارباب قنبر بود و هنوز هم دایر است!! تاخیر معدن خرم آباد در ارسال نمونه مرا به این نتیجه رساند که تهیه ی سنگ این پروژه بدون قنبر رحیمی میسر نخواهد شد. فکر میکنم مهندس امانت را راهنمایی کردم که توسط  کسي دیگري، مانند (اسداله) علم، قنبر رحیمی را بخواهد و بگوید «ما از شما میخواهیم این کار را انجام دهید »، چون ایشان با قنبر رحیمی آشنا بود. کمی بعد که تا حدودی این فکر جا افتاد، روزی به امانت پیشنهاد کردم برویم معدن قنبر را ببینیم. با قنبر هم قراری گذاشتم و به اتفاق مهندس امانت و مهندس ایران پور رفتیم سر معدن.حسین امانت روایتی از انتخاب سنگ دارد. «یکی از زیباترین جنبه های برج آزادی موضوع سنگ آن است که واقعا یک اسطوره است. هزاران سنگ در این بنا مصرف شده است که هرکدام یک شکل هستند و هر کدام پیچیدگی خاصی دارند. یعنی سنگ صاف نیستند. هر کدام باید تکمیل کننده ی سنگ قبلی باشد. تمام برج از پایه تا بالا با پیچشی به اوج میرسد. پس سنگ ها باید دانه دانه این فرم را پیروی کنند. هر کدام از این قطعات باید جداگانه طراحی میشد. این افتخار است که سنگ تراش ایرانی چنین کاری را کرده است. آنها کارشان را به استادی بلد بودند و با عشق انجام میدادند.

 

هر آرشیتکتی باید مطمئن باشد که معدن آنقدر سنگ دارد که پروژه ناقص نماند و وسط کار، رنگ سنگ عوض نشود. روزی استاد غفار داورپناه به من گفت: برای این که از معدن مطمئن شوی به جوشقان قالی برویم. رفتیم و به محل معدن این مرمر سفید ایرانی رسیدیم (همه جای دنیا به این سنگ ها ماربل یا مرمر میگویند ولی ایرانی ها به نام مرمریت میشناسند). آنجا قنبر رحیمی را دیدیم که علیرغم بیسوادی، معروف بود که معدن را بخوبی میشناسد و اعجوبه ای در این مورد است. قنبر ما را سوار جیپ آهویش کرد و حدود یک کیلومتر معدن را نشان داد تا مطمئن شویم که سنگ سفیدی که میخواهیم به اندازه ی کافی هست. ازش پرسیدم چه اندازه میتوانی سنگ بدهی؟ گفت هر چه بخواهی. قنبر خیلی هیجان زده بود. معتقد بود که این کاری متفاوت است و نماینده ی تاریخ ایران و میخواست این کار را به بهترین نحو انجام دهد. حتی بعدها برای فضای داخل برج احتیاج به گرانیت سیاه داشتم. آن زمان تنها گرانیت خاکستری همدان در ایران مصرف میشد. به قنبر گفتم و او در کردستان گرانیت سیاه پیدا کرد و معدنش را باز کرد. کف موزه ی بنای آزادی از این گرانیت سیاه است.

تهیه شده در واحد تولید محتوای شرکت روشان روز